دانلود رمان رویای سپید از کیوانعزیزی
در این پست رمان رویای سپید را آماده کردیم.برای دانلود رمان رویای سپید از کیوانعزیزی در ادامه پست همراه ما باشید.
بخشی از رمان رویای سپید
- حالا چرا خودت رو عذاب میدی، مشکلی نیست یه سوءتفاهم بود برطرف شد. دیدی که آقای موسوی گفت نمیخواد خالی کنی! گور سر حرف مردم، نباید برات مهم باشه...
۸ سال نفس به نفسش بودم.خوب است مرا میشناخت و این حرف را میزد.
با نگاهی خیره گفتم:
- حتی اگه مجانی هم بخواد بشینم ممکن نیست قبول کنم. در اولین فرصت تخلیه میکنم.حداقل تو که منو میشناسی هر حرف و رفتاری رو تحمل نمیکنم!
چنگی بین موهایش زد. اندوهبار گفت:
- آره خوب میشناسمت چه آدم یه دنده و حرف خودت هستی! بدجور کینه به دل میگیری اهل بخشش نیستی! هرکس دیگهای به جای تو بود این همه التماسش میکردم و به دست و پاش میفتادم، گذشت میکرد یه فرصت دیگه بهم میداد...
دل نازک شده بودم. دست خودم نبود، تازگی هر حرفی را بد تعبیر میکردم و شکسته دل میشدم، گفتم :
- کسی مانعت نشده برو التماس همونی رو بکن که قَدرت رو بدونه، تو که فهمیدی چه آدم بیخودی هستم پس چرا بیخیالم نمیشی؟!
بلند شد آمد کنارم نشست. دستش را روی شانهام انداخت و گفت:
- سپید بیرحم نباش، میدونی که فقط تو رو میخوام هیچ کس غیر تو به چشمم نمیاد...
- یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۰۱ ۱۷:۵۴ ۱۲ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر